کانال انشا|        @enshay20

کانال انشا| @enshay20

https://telegram.me/enshay20|@enshay20
کانال انشا|        @enshay20

کانال انشا| @enshay20

https://telegram.me/enshay20|@enshay20

انشا در مورد واقعه عاشورا|انشا در مورد محرم کلاس ششم

لینک کانال تلگرام انشا کلیک کنید@enshay20

واقعه کربلا

چه بسیار شنیدیم و با فرارسیدن ایام محرم بازهم از جزئیات چگونگی آن حادثه سترگ می شنویم. واقعه کربلا «همواره با دو مشکل مواجه است : اول، آن  چه ما درباره واقعه کربلا می دانیم غالباً با موازین تاریخ نگاری به دست نیامده است؛ بلکه بیان کرده اند و ما آن ها را باور کرده ایم. بنابراین بیشتر از این که جنبه ایجابی داشته باشد، جنبه سلبی خواهد داشت. مورد دیگر آن است که در طول تاریخ تشیع از نام علی و فرزندانش، بالاخص حسین بن علی (ع) سوءاستفاده های بسیاری شده است به حدی که وقتی که کسی قصد سخن گفتن در ارتباط با آن ها را دارد بین خود و مخاطبان حائل های عاطفی زیادی حس می کند.»(1)

محقق معاصر دکتر جعفر شهیدی در باره پنجاه سال تحقیق می نویسد : نتیجه این بررسی ها این شد که دانستم بخش مهمی از حادثه های تاریخ اسلام - به خصوص از آغاز تا عصر اول عباسی،  نه چنان است که تاریخ نویسان گذشته به قلم آورده اند و آیندگان آن را به عنوان اصل مسلم پذیرفته اند.(2)

نارسایی ها و کژی هایی مواجه می شود، به گونه ای که در نتیجه ی این کاستی ها، اصل فکر و اندیشه مکتب، دچار ضربه ای بنیانی شده، پوسته ای از آن باقی می ماند و پس از این به پوسته ای ظاهری اکتفا می شود و روح و اصل آن به نسیان سپرده می شود. چنین عملی محصول آفت زدگی در خصوص مکتب و دین یا در عرصه مفاهیم دینی است؛ به این معنا که مفاهیم کلیدی و محوری و بنیادی آن، دچار کژفهمی می شود و یا این که آفت زدگی مربوط به مغفول ماندن بخش عظیم از معارف دینی است(3). واقعه کربلا هم از این انحراف و آفت زدگی در طول سیر تاریخی خود در امان نبوده و بعضی آگاهانه و بعضی ناآگاهانه از روی دلسوزی موجب فراموشی روح و اصل این واقعه شده اند.

این نهضت در زمانه ای آغاز شد که آموزه ها و تعالیم اسلامی وارونه معرفی
می شد و جامعه دینی در مسیر انحراف از اهداف و زیرسازهای خود گرفتار آمده، به تدریج به دوره ی جاهلیت پیش سوق داده می شد. حال نهضت و قیام امام حسین (ع) هم دچار این انحراف گردیده است. امروزه به جای پرداختن به چرا و فلسفه قیام عاشورا که حوادث کربلا را معنادار و جهت دار و قابل توجیه می نماید، به مرثیه خوانی و مداحی و نوحه سرایی از چگونگی حوادث کربلا پرداخته می شود و به جای بیان خطبه ها و سخنان امام از علت قیام به شکایت امام از سرنوشت خود و یاران پرداخته می شود و به جای پرداختن به اصل و بنیان قیام که این ظواهر برای آن بود به پوسته پرداخته و اصل آن مورد غفلت قرار گرفته است. و متأسفانه روز به روز بر آن دامن زده می شود و به جای شعورآفرینی ، شور آفرینی می کنند.

بر گویندگان و نویسندگان و برپاکنندگان یاد حماسه ی عاشورا است که سعی و کوشش بر تشریح اهداف قیام پربار عاشورا داشته باشند و مردم را هرچه بیشتر با
آن ها آشنا سازند و فلسفه ی عاشورا و آرای شعور آفرین امام حسین (ع) را در مراسم بیان کنند و تنها به مطالبی که شورآفرین است بسنده ننمایند. تأسف در این است که علی رغم جوش و خروش ها در عاشورای حسینی، هر سال، فلسفه قیام عاشورا که شعور آفرین است کم رنگ تر و یا به سخن دیگر مخفی تر و در برابر، کارهای شورآفرین پررنگ تر و به بیان دیگر آشکار تر می شود.(4)

اگر چه در این مجال قصد تفصیل موضوع را نداشتم ولی خطبا می توانند به جای مطالب غیرمستند و غیرواقعی و تشریح بیش از حد چگونگی واقعه شورانگیز کربلا، سعی و  کوشش بر تشریح اهداف قیام پربار امام حسین (ع) برای سوگواران داشته و آن ها را با چرایی نهضت هرچه بیشتر آشنا سازند و با خطبه خوانی و بیانات آن حضرت انگیزه های شعورآفرین را فراهم کنند و تنها به بیان مطالب شورآفرین نپردازند. با توجه به اینکه اولین مقتل نویسی برای عاشورا حدود شش قرن بعد از حادثه عاشورا بوده است، ابن طاووس (م 664) دو کتاب یکی به نام «اللهوف» و دیگری با نام «المصرع الشین فی قتل الحسین (ع)» نگاشته است. کتاب مقتل ابومخنف که رایج است در حقیقت مطابق اصل نیست. (5)

بدین مناسب ما

انشا صفحه 31 کتاب نهم

 

لینک کانال تلگرام انشا کلیک کنید@enshay20

 

شبی یک هواپیمای دو موتوره در اسمان نیوجرسی پرواز میکرد که ناگهان دستگاه مولد اکسیژن ان با صدای مهیبی منفجر شد. هواپیما پنج سرنشین داشت.

1.خلبان

2.دالایی لاما (برنده صلح نوبل)

3. شکیل اونیل (بازیکن بسکتبال مشهور در امریکا)

4. بیل گیتس (طراح و رئیس سابق مایکروسافت)

و یک جوان کم سن و سال.

 هواپیما داشت سقوط میکرد که خلبان وارد قسمت مسافران شد و گفت: اقایون هواپیما دارد سقوط میکند 

ما فقط 4 چتر نجات داریم .که یکی هم مال من است. 

بعد در هواپیما را باز کرد و با چتر نجاتش بیرون پرید.

بعد از خلبان شکیل اونیل از جا پرید. و گفت : اقایان من مشهور ترین ورزشکار دنیا هستم. جهان به ورزشکار های بزرگ واقعا احتیاج دارد .پس یکی از این چتر ها به من میرسد.

بعد یکی از سه چتر باقی مانده را برداشت و خودش را از در هواپیما به بیرون پرت کرد.

در همین موقع بیل گیتس با دستپاچگی از جا بلند شد و با حالت التماس وار گفت : اقایان من باهوش ترین ادم روی کره زمین هستم. دنیا به ادم های باهوش احتیاج دارد .ان وقت بسته ای را برداشت و از هواپیما بیرون جست.

حالا فقط یک چتر باقی مانده بود. دالایی لاما و جوان کم سن و سال نگاهی به همدیگر کردند اما چیزی نگفتند بالاخره دالایی لاما به حرف امد و گفت : پسرم من عمر خودم را کرده ام و شیرینی زندگی را چشیده ام ولی تو هنوز جوان هستی چتر نجات را بردار و بیرون برو من در هواپیما می مانم اما جوان کم سن و سال با خونسردی لبخندی زد و گفت : غصه نخور پدر جان ما اکنون دو تا چتر نجات داریم چون باهوش ترین ادم روی کره زمین اشتباهی کوله پشتی مرا برداشت و بیرون پرید.










انشا در مورد 13 ابان 96|انشا در باره 13 آبان روز دانش آموز|چرا 13 آبان روز دانش آموز نامیده شد



کانال بهترین موزیک
کانال اهنگ ایرانی 96-97
لینک کانال تلگرام اهنگ
لینک کانال اهنگ @nehakakkar







روز سیزده آبان، روز شگفتی است! روزی که حوادث بزرگ و سرنوش

ساز این ملت را در پیشانی خود حک کرده است. و چه عجیب که ردپایی ثابت در تمام این
حوادث به چشم می خورد.

ردپای
استکبار جهانی در تبعید امام در سال 42 ، در کشتار دانش آموزان و دانشجویان در سال
57 و در نهایت مهر بطلانی که دانشجویان خط امام با تسخیر سفارت آمریکا بر دخالت و
دست اندازی های استکبار جهانی در میهن اسلامی مان زدند.

دانش
آموزانی که هنگام تبعید امام در سال 42 خردسالانی بیش نبودند 15 سال بعد غیور
مردانی در این خاک شدند که بر ظلم و بیداد شوریدند. آنان درس را نه در پشت نیمکت
های چوبی کلاس و بر تخته سیاه آن که بر صفحه سپید پیشانی مردمان زجرکشیده در کوچه
و بازار آموختند. آنان خود را مجزا از جریان انقلاب نمی دانستند آن روزها همه از
پیر و جوان، زن ومرد و کودک در اعتصاب و راهپیمایی شرکت می کردند. در آن روزها حتی
گفتگوهای کودکان خردسال نه بر سر بازی ها و بازیچه ها که از ظلم شاه و راهپیمایی
ها بود. دانش آموزان چنان سهمی در این جریان داشتند که اگر صفحه ایی از اوراق
خونین انقلاب به نام آنان رقم نمی خورد، بر زحمات ، رشادت ها و تلاش های آنان جفا
شده بود، آن روزها دانش آموزان، اعلامیه های امام را رونویسی و پخش می کردند ،
شبها خطر حکومت نظامی را نادیده می گرفتند و با خط های ابتدایی و ناپخته خود
دیوارهای شهر را به شعارهای انقلابی مزین میکردند.

چگونه
نوجوانی که در ابتدای زندگی است، به بلوغ فکری و عقیدتی می رسد و خود را در جریان
انقلابی وارد می کند که لازمه آن شناخت است؟ اینها را باید در فضای فکری آن عصر و
به ویژه در کلام امام جست که اعتراضات فروخفته در درون ملت را که عمری به درازای
تاریخ داشت با ایمان و اعتقاد مردم گره زد و از میان آن پرشورترین انقلاب قرن را
ساماندهی نمود. در آن روزها شعاری برگرفته از امام شهیدان و آزادگان امام حسین (ع
) ورد زبان همگان بود و متفکران بزرگی چون شریعتی و مطهری هم از این پیام به خوبی
بهره می جستند: ان الحیاه عقیدةٌ و جهاد.

و امام
نیز در تبیین این شعار فرموده است" زندگی یعنی آرمان و مبارزه در راه آن. ان
الحیاه عقیدة و جهاد. مطلبی که از نظر شیوه تفکر اسلامی هیچ جای تردید در آن نیست،
این است که مرگ از این زندگی ذلت بار بهتر است.( صحیفه نور ، ج 13، صص 18-217)

امام خود
در رأس مبارزه قرار می گیرد نه اینکه خود گوشه نشینی اختیار کرده مردم را به
مبارزه فراخواند. امام گام اول مبارزه را بر می دارد و بر آمریکا، اسرائیل و رژیم
پهلوی که دست نشانده اولی و حامی دومی است فریاد می زند و خود رنج تبعید را
شجاعانه تحمل می کند. " من ا ز آن آدمها نیستم که یک حکمی اگر کردم بنشینم
چرت بزنم که این حکم خودش برود ،من راه می افتم دنبالش. اگر خدای نخواسته یک وقتی
دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک حرفی بزنم ، می زنم ودنبالش راه می افتم
واز هیچ چیزنمی ترسم بحمدالله تعالی." (صحیفه نور) نوجوانی که امام مرجع
تقلید او و خانواده اوست، قدم در راه وی می نهد کلام امام را که برگرفته از کلام
الله است به گوش جان می شنود: قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و
فرادی(قرآن کریم ، سبا/41)

امام
همانند دیگر رهبران سیاسی نمی گوید: بروید حزب تشکیل دهید، طرفدار جمع کنید بعد
قیام کنید؛ امام نهیب می زند اگر مسلمانید بر شما واجب است که تک تک یا دو به دو
با ظلم مبارزه کنید.

این اساس
اندیشه امام در مبارزه علیه ظلم ستم شاهی است و می بینیم چون ازجان برخاسته بر دل
مرد می نشیند و آنان را از کوچک و بزرگ وارد عرصه می کند. امام ترس از مبارزه را
در میان مردم انقلابی اینچنین از بین می برد:" خون شما به پای نهال دینتان
فرو می رود و همراه دینتان بالا می آیید که : و لا تحسبن الذین قتلوا فی سیبل الله
امواتا بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون... "ثار" شما که خونبهای دین خداست
هرگز از بین نمی رود، زیرا خود به همراه خونبها زنده می شود و خونبهای شما
"لقاءالله" است و دین خدا زنده می شود و برکت آن می ماند(بنیان مرصوص،
صص 3 و 31)

در سایه
این تعالیم است که نوجوان روزهای انقلاب، دانش آموز روزهای پرشور مبارزه و حماسه،
از راهپیمایی ها، مبارزات و شعارها بیش از درس های مدرسه، تعلیم یافته و برای
فراگیری بیشتر در روز 13آبان 57 مدارس را به تعطیلی می کشاند و راهی دانشگاه تهران
می شود.

در آن روز دانش آموز مسلمان ایرانی در خون خود وضو گرفت و به
امام خود اقتدا کرد و در قیام نماز تنها خدا را بزرگ و لایق بزرگی خواند و نمازش
را، رودرروی معبود و در بهشت او سلام داد.







کانال انشای ششم و هفتم و هشتم
کانال انشای نگارش دهم و نهم 96-97
لینک کانال تلگرام انشای نگارش یازدهم
لینک کانال تلگرام انشا @enshay20

 





انشا در مورد معلم مهربان 96|انشا درباره ی روز معلم



کانال انشای ششم و هفتم و هشتم
کانال انشای نگارش دهم و نهم 96-97
لینک کانال تلگرام انشای نگارش یازدهم
لینک کانال تلگرام انشا @enshay20

 




من ابتدا از خداوند بزرگ و مهربان تشکر می کنم که اولین آیات خود را که بر پیامبر اسلام نازل کرد با « اقراء » یعنی بخوان شروع کرد . از خداوند بی همتا سپاس گزارم که پیامبران را اولین معلمان ما انسان ها قرار داد . تا بهترین الگو و سرمشق ما در زندگی باشند و  اگر من معلم بودم ، از خداوند حکیم و دانا می خواستم که مرا در این امر بزرگ راهنمایی کند و یار و یاور و پشتیبان من در انجام این شغل باشد. کاری کند که من ذره ای از اخلاق پیامبران را در وجودم احساس کنم . اگر من معلم بودم، بین بچه ها درباره ی دین اسلام و پیامبران و جهان آخرت صحبت می کردم . اگر معلم بودم، سعی می کردم  مهربان و دلسوز بچه ها باشم. اگر دانش آموزی استرس داشت، او را دلداری می دادم و اگر دانش آموزی بی انضباطی کرد ، او را راهنمایی و نصیحت می کردم .  اگر در جایی مشکلی برای یکی از آنان پیش می آمد، کمکش می کردم . اگر من معلم بودم، سعی می کردم کتاب های زیادی مطالعه کنم و اطلاعات خودم را زیاد کرده و از دانش و علم خود به بچه ها می بخشیدم . اگر من معلم بودم شب و روز تلاش می کردم تا دانش آموزان افرادی خوب و مفید برای جامعه و خانواده ی خود تربیت شوند . اگر من معلم بودم، از دانش آموزانم انتظار داشتم که به حرف هایم خوب گوش کنند و شلوغ نکنند و درس هایشان را هر روز مطالعه کنند و به کلاس بیایند و مرا خوشحال کنند . اگر من معلم بودم از بچه ها انتظار داشتم که غیر از درس به اخلاق هم توجه کنند و اخلاق خوبی داشته باشند و نمازهایشان را سر وقت بخوانند و با درس خواندن به یک مقام خوب و عالی برسند . اگر من معلم بودم از بچه ها انتظار داشتم که قدر معلمان را بدانند؛ زیرا : « معلم بهترین گنج دنیاست ، ما به این گنج گران بها نیاز داریم . »


معلم بهترین گنج دنیاست ، ما به این گنج گران بها نیاز داریم







کانال بهترین موزیک
کانال اهنگ ایرانی 96-97
لینک کانال تلگرام اهنگ
لینک کانال اهنگ @nehakakkar