نماز جمعه عبادتی است همچون نمازهای دیگر که در ظهر روز جمعه و با شرائط خاصی انجام می شود، و در فضیلت این نماز همین بس که سوره ای در قرآن به این نام آمده و در آنجا صریحاً مؤمنان را به حضور در نماز جمعه دعوت فرموده است و در آن آیه آمده است: هنگامی که صدای مؤذن بلند شد و دعوت به نماز شدی، معامله و تجارت را رها ساز و برای انجام این واجب الهی حاضر شو، که از همه چیز برای شما بهتر است اگر بدانید» و نیز در روایات آمده که نماز جمعه باعث حرام شدن آتش جهنم است بر بدن و موجب آسان شدن ترس و هول قیامت و کشیده شدن قلم عفو بر جرائم اعمال گذشته است و ثواب شرکت در نماز جمعه برا ی کسی که قادر به انجام حج نیست، برابر با حج است. در برخی روایات ترک کنندگان این عمل به سختی مورد سرزنش قرار گرفته اند تا آنجا که می خوانیم کسیکه سه هفته آنرا ترک کند منافق می باشد. هر چند نماز جمعه واجب تخییری است ، یعنی انسان می تواند بجای آن نماز ظهر خود را بجا آورد ولی خود داری از شرکت در آن به بصورت دائمی وجه شرعی (دلیل شرعی ) ندارد. به طور کلی در حال اقامه خطبه توسط امام جمعه آنچه که موجب گوش ندادن واز بین رفتن فایده خطبه می شود ( ولو به جا آوردن نماز قضا و یا مستحبی ) باید ترک شود. چرا که در برخی روایات از دو خطبه به عنوان جایگزین دو رکعت در نماز ظهر جمعه یاد شده است، و لذا دو خطبه به جای دو رکعت نماز به شمار می آید و از این جهت کارهایی که در نماز جایز نیست ، در بین دو خطبه نیز جایز نمی باشد. امام جمعه در خطبه خود باید مصالح دین و دنیای مسلمانان را به آنها تذکر دهد و آنها را از امور مختلف اجتماعی آگاه سازد. احتیاط آن است که امام و مأمومین هنگام ایراد خطبه با وضو باشند. اگر زنان ، مسافران، بیماران و از کارافتادگان در نماز جمعه شرکت کنند نمازشان صحیح است، و بجای نماز ظهر ایشان محسوب می گردد. اگر چه برآنها ( نماز جمعه ) واجب نیست. نظافت بدن و غسل جمعه و پوشیدن بهترین لباسها واستفاده از عطر و مسواک زدن جزء آداب مؤکد نمازجمعه است ، که در روایات بدانها سفارش شده است
واقعه کربلا
چه بسیار شنیدیم و با فرارسیدن ایام محرم بازهم از جزئیات چگونگی آن حادثه سترگ می شنویم. واقعه کربلا «همواره با دو مشکل مواجه است : اول، آن چه ما درباره واقعه کربلا می دانیم غالباً با موازین تاریخ نگاری به دست نیامده است؛ بلکه بیان کرده اند و ما آن ها را باور کرده ایم. بنابراین بیشتر از این که جنبه ایجابی داشته باشد، جنبه سلبی خواهد داشت. مورد دیگر آن است که در طول تاریخ تشیع از نام علی و فرزندانش، بالاخص حسین بن علی (ع) سوءاستفاده های بسیاری شده است به حدی که وقتی که کسی قصد سخن گفتن در ارتباط با آن ها را دارد بین خود و مخاطبان حائل های عاطفی زیادی حس می کند.»(1)
محقق معاصر دکتر جعفر شهیدی در باره پنجاه سال تحقیق می نویسد : نتیجه این بررسی ها این شد که دانستم بخش مهمی از حادثه های تاریخ اسلام - به خصوص از آغاز تا عصر اول عباسی، نه چنان است که تاریخ نویسان گذشته به قلم آورده اند و آیندگان آن را به عنوان اصل مسلم پذیرفته اند.(2)
نارسایی ها و کژی هایی مواجه می شود، به گونه ای که در نتیجه ی این کاستی ها، اصل فکر و اندیشه مکتب، دچار ضربه ای بنیانی شده، پوسته ای از آن باقی می ماند و پس از این به پوسته ای ظاهری اکتفا می شود و روح و اصل آن به نسیان سپرده می شود. چنین عملی محصول آفت زدگی در خصوص مکتب و دین یا در عرصه مفاهیم دینی است؛ به این معنا که مفاهیم کلیدی و محوری و بنیادی آن، دچار کژفهمی می شود و یا این که آفت زدگی مربوط به مغفول ماندن بخش عظیم از معارف دینی است(3). واقعه کربلا هم از این انحراف و آفت زدگی در طول سیر تاریخی خود در امان نبوده و بعضی آگاهانه و بعضی ناآگاهانه از روی دلسوزی موجب فراموشی روح و اصل این واقعه شده اند.
این نهضت در زمانه ای آغاز شد که آموزه ها و تعالیم اسلامی وارونه معرفی
می
شد و جامعه دینی در مسیر انحراف از اهداف و زیرسازهای خود گرفتار آمده، به
تدریج به دوره ی جاهلیت پیش سوق داده می شد. حال نهضت و قیام امام حسین
(ع) هم دچار این انحراف گردیده است. امروزه به جای پرداختن به چرا و فلسفه
قیام عاشورا که حوادث کربلا را معنادار و جهت دار و قابل توجیه می نماید،
به مرثیه خوانی و مداحی و نوحه سرایی از چگونگی حوادث کربلا پرداخته می شود
و به جای بیان خطبه ها و سخنان امام از علت قیام به شکایت امام از سرنوشت
خود و یاران پرداخته می شود و به جای پرداختن به اصل و بنیان قیام که این
ظواهر برای آن بود به پوسته پرداخته و اصل آن مورد غفلت قرار گرفته است. و
متأسفانه روز به روز بر آن دامن زده می شود و به جای شعورآفرینی ، شور
آفرینی می کنند.
بر گویندگان و نویسندگان و برپاکنندگان یاد حماسه ی عاشورا
است که سعی و کوشش بر تشریح اهداف قیام پربار عاشورا داشته باشند و مردم را
هرچه بیشتر با
آن ها آشنا سازند و فلسفه ی عاشورا و آرای شعور آفرین
امام حسین (ع) را در مراسم بیان کنند و تنها به مطالبی که شورآفرین است
بسنده ننمایند. تأسف در این است که علی رغم جوش و خروش ها در عاشورای
حسینی، هر سال، فلسفه قیام عاشورا که شعور آفرین است کم رنگ تر و یا به سخن
دیگر مخفی تر و در برابر، کارهای شورآفرین پررنگ تر و به بیان دیگر آشکار
تر می شود.(4)
اگر چه در این مجال قصد تفصیل موضوع را نداشتم ولی خطبا می توانند به جای مطالب غیرمستند و غیرواقعی و تشریح بیش از حد چگونگی واقعه شورانگیز کربلا، سعی و کوشش بر تشریح اهداف قیام پربار امام حسین (ع) برای سوگواران داشته و آن ها را با چرایی نهضت هرچه بیشتر آشنا سازند و با خطبه خوانی و بیانات آن حضرت انگیزه های شعورآفرین را فراهم کنند و تنها به بیان مطالب شورآفرین نپردازند. با توجه به اینکه اولین مقتل نویسی برای عاشورا حدود شش قرن بعد از حادثه عاشورا بوده است، ابن طاووس (م 664) دو کتاب یکی به نام «اللهوف» و دیگری با نام «المصرع الشین فی قتل الحسین (ع)» نگاشته است. کتاب مقتل ابومخنف که رایج است در حقیقت مطابق اصل نیست. (5)
بدین مناسب ما