کانال انشا|        @enshay20

کانال انشا| @enshay20

https://telegram.me/enshay20|@enshay20
کانال انشا|        @enshay20

کانال انشا| @enshay20

https://telegram.me/enshay20|@enshay20

انشا درمورد صحنه ورود یک موش به خانه96

به نقل از خبر نگار اعزامی ما به کشور خونیرس در ایالت پنجه آفتاب در شهر  بسیار دروازه که   حکما آنراجزو اقلیم پنجم به شمار آورده اند، طبیبه حکیمه ای پای به وادی طبابت نهاده است که از سر هر بند انگشتش هنری می بارد و گوهری ، بسیار بیماران لاعلاج و قطع امید کرده از پزشکان فرنگی و هندی به دم مسیحایی وی شفای عاجل یافته اند  و سلامت کامل، مطب این طبیبه علیمه حکیمه مملو از بیماران از همه جا بریده از دیار پتشخوار گر و کومش و خوراسگان و ماد و پارس و ارمنیه  گشته ، و آوازه شهرت جهانگیر وی در هفت اقلیم پیچیده و هیچ پرنده و چرنده و درنده ای نیست که شمه ای از اوصاف تبحر وی را نشنیده باشد ، خیل نامه ها  و ایمیل ها و دورنگارها ست  که هر روز از بامداد تا شامگاه به طبابت خانه وی سرازیر میشوند چندان که دیوان  برید این ملک  از بردن آنها عاجز گشته و دست امداد بسوی کمیته امداد دراز کرده  ،  چه بسیار دعوت نامه ها که از شاه سغد و کابل و سجستان و پتشخوارگر و ارمنیه وسمنگان و دیگر بلاد که کس نامشان را جز در دواوین شعرای پیشین نخوانده است هرروز به این دار الطبابه می آید، نسخه های شفا بخش وی که هر کوری  رابینا و هر کری را شنوا می سازد دست به دست می چرخند و نقل محافل می گردند .  الغرض ، خبر نگار ما که از این همه هیاهو در ولایت شنگول آباد بر سر شوق و ذوق آمده،و پای از سر نمی شناخت،  در نهایت موفق گردید با چند تن از واقفان اخبارو کاشفان اسراراین دارالشفا، مصاحبه و مکالمه ای ترتیب داده و با کبوتر نامه رسان بار گاه سلطانی ایمیلی بفرستد

 نوشته شده توسط علی ربیع زاده در جمعه بیست و نهم دی ۱۳۹۱ و ساعت 9:19 | 4 نظر

لغات زیر هم به وسیله مرحوم محمد علی طاهریا گرد آوری شده است .

 نوشته شده توسط علی ربیع زاده در سه شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۸۹ و ساعت 11:39 | 3 نظر

خر چه داند قیمت نقل و نبات .

حرف راسته از بچه بشنو .

کاری که ماده گو کنه زن بشینه درو کنه.

 زورش به خر نمیرسه پالان خره می چسبه.



 نوشته شده توسط علی ربیع زاده در دوشنبه بیستم دی ۱۳۸۹ و ساعت 8:50 | نظر بدهید

    مراسم عروسی در دامغان و دربرخی از روستاهای ان به شرح زیر می باشد:

       معمولا اغلب جوانان دختر ایده ال خود را تصادفا در کوچه و خیابان می بینند و چون حس کردند که واقعا به او دل باخته اند ، به وسایلی جریان را به گوش اولیای خود می رسانند .

  اولیای او پس از موافقت ، چند زن را به عنوان دختر پسندی به خانه دختر می فرستند و انها هم بدون انکه مقصود و منظور قبلی خود را عنوان کنند به بهانه ای به خانه دختر رفته و دقیقا طرز رفتار و قیافه و کارهای او را از نزدیک بررسی می کنند ، مثلا برای انکه بفهمند دهان دختر بدبو است یا نه ، به بهانه ای دهانش را می بوسند و یا برای آگاه شدن از سلیقه او مخفیانه زیر فرش های خانه آنها را نگاه می کنند .

   پس از آنکه اولیای جوان کاملا از وضع دختر مورد علاقه پسر آگاه شدند و او را پسندیدند زنها را به خانه دختر می فرستند ، آن زن جریان را با لولیای دختر در میان گذاشته و می گوید : اگر اولیای فلان جوان راهی دارند برای خواستگاری خدمت برسند و اگر هم راهی ندارند ، این مطلب را همینجا چال کنید تا فقط خدا بداند و ما و شما ، با این جریان اگر اولیای دختر راه بدهند ، عده ای از بزرگان و ریش سفیدان فامیل پسر در ساعتی که قبلا از طرف اولیای دختر تعیین شده برای قول گیری به منزل دختر می روند ، در این موقع عده ای از بزرگان و نزدیکان خانواده دختر نیز از طرف اولیای دختر دعوت شده و در خانه دختر حضور دارند و در ان حال پس از پذیرایی ، بزرگترین فرد فامیل پسر ، موضوع را عنوان کرده و در خاتمه می گوید " باید ... را به نوکری قبول کنید". پس از ان بزرگترین فرد فامیل دختر جواب موافق داده و بلافاصله موضوع مهریه و شیربها و خرج عروسی و غیره را مطرح نموده و مدتی طرفین با یکدیگر چانه می زنند و سرانجام پس از موافقت طرفین همه مبارک باد گفته و بدون درنگ شربت و شیرینی در میان حضار توزیع کرده و به اصطلاح شیرینی می خورند و در همانجا شب شب سفیدی را تعیین می کنند و سپس هریک به خانه خود می رود .


 نوشته شده توسط علی ربیع زاده در دوشنبه سیزدهم دی ۱۳۸۹ و ساعت 12:24 | نظر بدهید

       نویسندگانی که در زمینه تاریخ و فرهنگ شهرمان( دامغان) قدمی برداشته اند اندک شمارند  و بسیاری از آنان هم اکنون در نزد ما نیستند تا از زحمات آنان قدر دانی شود و نسل حاضر نیز نام بسیاری از آنان را فراموش کرده است  هرچند که آنان بدون هیچ گونه  چشم داشت مادی یا معنوی و تنها صرف علاقه وادای دین به شهر خود ، گام در این راه نهاده اند ،اما بر نسل حاضر لازم و واجب است که همواره سپاس گذار و ادامه دهنده راه آنان باشد ، چرا که به گفته پیشینیان : فرهنگ آبی ست رونده و بادی ست دمنده  ، هر ملتی که آن را قدر بداند و بر صدر نشاند رودی شود دونده و گرنه کاستی گیرد و به اضمحلال گراید .

       مرحوم محمد علی طاهریا یکی از این نویسندگان بود که در طول عمر پر برکت خودزحمات زیادی را در راه احیاء فرهنگ شهرمان  کشید ،و باالحق و انصاف حق زیادی بر گردن مردم دامغان دارد ،مرحوم محمد علی طاهریا در پنجم آذر ماه  سال  (1308 ه.ش)  در شهرستان سمنان دیده به جهان گشود ، پدرش حاج طاهر خان با درجه سرهنگی در دربار قاجار خدمت می کرد و در انقلاب مشروطه به صف آزادی خواهان پیوست و در سن 96 سالگی درسمنان گذشت.

      محمد علی تحصیلات ابتدایی رادر سمنان و تحصیلات متوسطه را در گرگان و ساری به پایان رساند ،  پس از اتمام تحصیلات متوسطه  در سال 1330 به استخدام اداره فرهنگ شهرستان سمنان در امد و در سال 1334 به دامغان منتقل شد ، ایشان که یکی از دبیران فرهیخته اداره فرهنگ شهرستان دامغان بود ، با  نوشتن کتابها ی: بخوان و بخند و طائلات(1337 ه.ش) ؛ ترانه‏ها و فولکلور دامغان (1344)؛ تذکره‏ى شعراى دامغان (1337)؛ ، جغرافیای تاریخی 6 هزار ساله دامغان(1346ه.ش) ؛ شجره‏ى خانواده‏ى طاهرى سمنان (1347)؛ دروازه هزار سال شاهنشاهى و اروند رود (1347)؛ ایران، جهان باستان و کوروش کبیر (1349)؛ زندگى شجاع لشگر دامغانى و قتل امیر اعظم (1349)؛ و برخى رساله‏هاى دیگر ،  دین خود را به خوبی به مردم دامغان و میهن خود ادا کرد ایشان هرچند که زاده دامغان نبود ، اما اقامت چندین ساله در دامغان او را با فرهنگ این مردم عجین ساخته بود و خود را دامغانی می دانست .

            مرحوم طاهریا ابتدا به کارهای فکاهی علاقه بیشتری نشان می داد و کتاب شیرین ،بخوان و بخند، او نیز یادگار همان دوره است ،وی از خود اشعار زیبایی به یادگار گذاشته است ،  در شعر طاهر تخلص می کرد و شعر سرودن را از بیست سالگی با سرودن اشعار محلی سمنانی آغاز کرد ،ابتدا در نشریه لوتی و توفیق قلم می زد و سپس به تالیف کتاب پرداخت،  وی در سال (1333 ه.ش)به تصوف(طریقه نعمت اللهی ) روی آورد و سیر اشعارش به سمت عرفان تغییر یافت .

 مرحوم طاهریا در سال‏هاى آخر خدمت، رییس اداره‏ى آموزش و پرورش سنگسر سمنان شدو در سال 1358 از خدمت برکنار گردید و تا پایان عمر(تیر 1366) در سمنان به مطالعه و دستگیرى درویشان نعمت‏اللهى گنابادى اشتغال داشت.

 

         کتاب تاریخ 6 هزار ساله دامغان که شاید بهتر باشد آن را تاریخ 9 هزار ساله دامغان بنامیم ، به خودی خود اثری جامع و کامل در زمینه تاریخ محلی می باشد ،ایشان این اثر را در سال (1346 ه.ش) ، در هفت فصل در قطع وزیری با تیراژ 1000 نسخه در چاپ خانه گیلان با هزینه شورای جشن شاهنشاهی به چاپ رسانید ،وی در این کتاب علاوه بر تاریخ گذشته دامغان به تاریخ معاصر نیز پرداخته است و اطلاعات ذی قیمتی از وضعیت اموزش و پرورش در دوره پهلوی ارائه میدهد، پایان کتاب نیز به ذکر مشاهیر دامغان اختصاص یافته است این کتاب منبع مناسبی جهت نویسندگان محلی پس از وی بوده است ،    کتاب دیگر وی (ترانه ها و فولکلور دامغان) ، مجموعه ایست از اشعار، ترانه ها ،چیستان ها، لالایی ها ، ضرب المثلها ، آداب و رسوم وواژگان بومی دامغان ،ایشان این اثر را در 160 صفحه در قطع جیبی در تیراژ 1000 نسخه با هزینه فرهنگیان شهرستان دامغان  به چاپ رسانید ، کتاب ایشان هر چند که جامع است اما کامل نمی باشد و نقایصی نیز دارد برای نمونه بسیاری از ضرب المثلها و ترانه هایی که در این اثر جزو فولکلور دامغان آمده است ویژه دامغان نیست و در مناطق دیگر ایران نیز رواج دارد ،   متاسفانه پس از ایشان در زمینه گرداوری فرهنگ بومی دامغان کار چندانی انجام نشده است  و معدود نویسندگانی که در این زمینه کاری انجام داده اند به صورت پراکنده مطالبی را گرد آوری کرده اند،که پیشنهاد می شود با گرد هم آیی این نویسندگان در قالب یک کار گروه ، یک اثر جامع و کامل در زمینه فولکلور دامغان ارائه گردد و پیشنهاد می گردد نهادهای شهری دامغان نظیر شهرداری ، فرمانداری ، اداره ارشاد ، آموزش و پرورش و... حمایتهای لازم مالی و معنوی ازاین کار را بر عهده بگیرند، و همچنین پیشنهاد می گردد با تامین بودجه، کتابهای مرحوم طاهری نیا دوباره تجدید چاپ شود و در اختیار علاقه مندان قرار گیرد ، چرا که از کتابهای ایشان جزء چند نسخه ای باقی نمانده است ،ودر صورت از بین رفتن این چند نسخه نیز دیگر اثری برای رجوع نویسندگان آتی وجود نخواهد داشت .